عرشيا  محمدنياعرشيا محمدنيا، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
پارسا  محمدنياپارسا محمدنيا، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره
 پوريا محمدنيا پوريا محمدنيا، تا این لحظه: 24 سال و 3 روز سن داره

پارساي كوچك

تولد دادش كوچولوي من

1393/12/10 0:46
نویسنده : پارسا محمدنيا
697 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بچه ها، امروز شنبه نهم اسفند هزار و سيصد و نود و سه (1393/12/09) است و من خيلي  خيلي خوشحالم. مي دونيد چرا؟؟

مدتيه كه ما منتظر به دنيا اومدن يك ني ني هستيم.ديشب مامانم گفت: اگه خدا بخواد تو از فردا يك داداش كوچولو خواهي داشت. كيفم  رو آماده كرد و گفت فردا صبح تو و پوريا خودتون آماده بشين و برين مدرسه. صبح كه بيدار شدم ديدم بابا و مامانم رفتند بيمارستان... منم رفتم مدرسه.اما دل تو دلم نبود. اصلا حواسم به درس و مشقم نبود. منتظر بودم زودتر ظهر بشه و برم خونه...آخه بابام قول داده بود وقتي از مدرسه اومديم و ناهار خورديم من و پوريا رو ببره بيمارستان تا مامان مهربون و داداش نازم رو ببينيم.

ظهر كه اومدم خونه بابام گفت ني ني به دنيا اومده .منم بي تاب ديدنش بودم.دوست داشتم ببينم ني ني چه شكليه.بابام عكسي كه همون ساعت اول(ساعت 9) گرفته بود نشونم داد.واي خداي من!!! دقيقا شبيه خودمه...

بالاخره داداش پوريا از مدرسه اومد.ناهار خورديم و راه افتاديم به طرف بيمارستان(ساعت3 ). چه استرسي داشتيم من و پوريا!! برا ديدن ني ني لحظه شماري مي كرديم. مامان و ني ني رو ديديم. ني ني رو بغل كرديم و بوسيديم. از مامان مهربون هم تشكر كرديم و خدا رو شكر كرديم كه مامان و بچه سالم هستند.البته بچه خواب بود و چشماشو باز نمي كرد.يكي دوبار بيدار شد و زود خوابيد.ما هم چنذ تا عكس ازش گرفتيم و اومديم خونه و منتظريم تا فردا ...


 

پسندها (1)

نظرات (0)